جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

نکاتی درباره اسناد رسمی و عادی

نکاتی درباره اسناد رسمی و عادی

سند، نوشته‌ای است که در مقام دعوا قابل استناد باشد و به زبان ساده‌تر، سند، به نوشته‌ای گفته می‌شود که هم شخص خواهان و هم شخص خوانده برای اثبات ادعای خود در دادگاه از آن استفاده می‌کنند.

سند به دو نوع رسمی و عادی تقسیم می‌شود. سند رسمی آن است که توسط ماموران رسمی و در حدود صلاحیت آنان و مطابق قانون تنظیم شود؛ مانند اسنادی که توسط ماموران اداره ثبت اسناد و املاک یا توسط دفاتر اسناد رسمی تنظیم می‌شود.در مقابل سند رسمی، سند عادی قرار دارد که مصادیق و نمونه‌های آن در اطراف ما بسیار است. از جمله نمونه‌های اسناد عادی می‌توان به اجاره‌نامه‌هایی که در بنگاه‌های املاک تنظیم می‌شود، اشاره کرد. 

 انواع اسناد رسمی

اسناد رسمی را می‌توان به انواع مختلف تقسیم کرد: 

اسناد قانونی: مثل قانون اساسی، قوانین عادی، آیین‌نامه‌ها و تصویب‌نامه‌ها. 

اسناد اداری: اسنادی است که توسط سازمان‌های اداری کشور، در حدود وظایف و صلاحیتشان تنظیم می‌شود، از قبیل احکام استخدام، دستور پرداخت حقوق و ...

اسناد قضایی: مدارکی که توسط مأموران دادگستری، اعم از قضات و کارمندان اداری و نیز ضابطان دادگستری در حدود صلاحیت آنها بر وفق مقررات تنظیم می‌شود. از قبیل احکام دادگاه‌ها، قرار‌ها، صورت‌مجالس تنظیمی مراجع قضایی، گزارش‌های مأموران ابلاغ و احضار و مأموران انتظامی در حدود مسایل قضایی. 

 دخالت مأمور رسمی

تنظیم‌کننده سند باید مأمور رسمی باشد. مأمور رسمی اعم است از اینکه مستخدم دولت باشد مثل کارمندان ثبت اسناد و اداره آمار و ثبت احوال که اسناد ثبت و اسناد سجلی را تنظیم می‌کنند یا اینکه مستخدم رسمی دولت نباشد اما برای تنظیم اسناد رسمی بر طبق قانون مأموریت یافته باشند. 

مانند سردفتر اسناد رسمی که اسناد مربوط به معاملات و و تعهدات را تنظیم و ثبت می‌کنند و نیز سردفتران ازدواج و طلاق که در این رابطه سند ازدواج و طلاق را تنظیم کرده و به ثبت می‌رسانند. بنابراین هر ‌گاه کسی بدون داشتن ابلاغ رسمی در تعیین سمت، به تنظیم سند مبادرت کند یا کسی که از کار برکنار شده است، بعد از برکناری، سند تنظیم کند یا کسی که اصلا ارتباطی با دولت ندارد در نوشتن سند دخالت کند، آن سند نمی‌تواند عنوان رسمی پیدا کند. در مورد دخالت مأمور رسمی منظور این نیست که تمام سند را مأمور بنویسد بلکه حضور و نظارت او و اقدامی که او باید درباره سند انجام دهد، لازم است. 

در دفتر اسناد رسمی، منشی سند را می‌نویسد اما این نوشتن، تحت مراقبت، اطلاع و حضور سردفتر است و سردفتر هویت متعاملین را شخصا یا به وسیله معرف احراز می‌کند. 

مأمور رسمی برای تنظیم سند باید در حال اشتغال باشد، اگر مأموری که از خدمت منفصل شده یا در حال مرخصی و معذوریت است، سندی تنظیم کند، این سند رسمی نیست؛ هر چند کسی از اینکه او در حال مرخصی است یا منفصل شده است، اطلاعی نداشته باشد. ملاک، ابلاغ حکم به او است. به عنوان مثال، سردفتری ممکن است به حکم محکمه انتظامی سردفتران برای 6 ماه، معلق شود که در این صورت، تمام اسنادی که در فاصله صدور حکم تعلیق قطعی و ابلاغ حکم به او تنظیم می‌شود و او ثبت می‌کند، سند رسمی است اما هر ‌گاه بعد از ابلاغ و طی 6 ماه تعلیق، سندی ثبت کند، چون فاقد سمت است، آن سند رسمی محسوب نمی‌شود. 

آغاز صلاحیت مأمور نیز تابع ابلاغ سمت به او است. سردفتری که در تدارک مقدمات سردفتری است یا در حال گرفتن ابلاغ است، تا لحظه‌ای که حکم سر دفتری به او ابلاغ نشده، دخالت او در تنظیم سند فاقد جنبه رسمی است. 

 صلاحیت مأمور رسمی 

مأمور رسمی که در تنظیم سند دخالت می‌کند، باید صلاحیت قانونی داشته باشد. مأموری که صلاحیت تنظیم سند را دارد، باید در حوزه مشخص و معین که مأموریت دارد، عمل کند. 

به عنوان مثال سردفتر اسناد رسمی تهران که صلاحیت تنظیم و ثبت اسناد رسمی را دارد، نمی‌تواند از حوزه تهران خارج شود و در اصفهان به تنظیم اسناد بپردازد.

صلاحیت محلی سر دفتران بر طبق قانون ثبت به آیین‌نامه واگذار شده بود و در اوایل تأسیس ثبت اسناد هر سردفتر فقط می‌توانست معاملات مربوط به ناحیه خود را ثبت کند اما چون در عمل مشکلاتی را ایجاد می‌کرد، صلاحیت محلی به این معنی را ملغی ساختند و دفا‌تر اسناد رسمی می‌توانند معاملات همه نقاط کشور را ثبت کنند، یعنی اگر متعاملین به دفترخانه اسناد رسمی تهران مراجعه کردند، می‌توانند هر نوع نقل و انتقال را با سند رسمی انجام دهند، حتی اگر ملک مربوط به نقاط دیگر کشور باشد. دفترخانه محلی است که سردفتر برای انجام کار و وظایف دفتری خود در نظر می‌گیرد و آن را به اداره ثبت اسناد محل و مرکز اطلاع می‌دهد. سردفتر ابلاغ سردفتری را برای‌‌ همان محل دریافت می‌‌کند. سردفتری که برای اصفهان تعیین شده است، نمی‌تواند دفترش را به تهران منتقل کند؛ حتی در داخل شهر نیز بدون اطلاع و اجازه اداره ثبت نمی‌تواند محلش را تغییر دهد و به نقطه دیگری از شهر منتقل کند.گاهی مأمور رسمی به حکم قانون در موارد مشخصی از تنظیم سند منع شده، یعنی صلاحیت او محدود شده است. در چنین مواردی اگر او خلاف این محدودیت عمل کند، سند فاقد جنبه رسمی است. مثلا در ماده ۳۱ قانون دفا‌تر اسناد رسمی و قانون سر دفتران و دفتر یاران سال ۱۳۵۴ تصریح شده، سر دفتران و دفتریاران نباید اسنادی را که مربوط به خود یا کسانی که تحت ولایت یا وصایت یا قیمومت آنها هستند یا با آنها قرابت نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم دارند یا در خدمت آنها هستند، ثبت کنند. 

در صورتی که در محل، دفترخانه دیگری نباشد، سند با حضور دادستان شهرستان محلی که دفترخانه در حوزه آن واقع است یا رییس دادگاه بخش (دادگاه عمومی) یا نماینده آنها با توضیح مراتب در ذیل آن در‌‌ همان دفترخانه تنظیم و ثبت خواهد شد. 

استحکامی که قانونگذار برای سند رسمی قایل شده، به لحاظ دخالت مأمور بی‌طرف و غیر ذی‌نفع دولت در تنظیم سند است. حال اگر مواردی پیش آید که سند مربوط به سردفتر یا اقوامش باشد و آن سند را ثبت کند، سند عادی می‌شود. 

در عین حال قانونگذار توجه کرده که سردفتر و نزدیکانش در محلی که فقط یک دفترخانه موجود است، از حق تنظیم سند رسمی محروم نشوند و به همین دلیل، چاره‌اندیشی کرده و حضور دادستان یا رییس دادگاه یا نماینده قانونی آنها را در این موارد برای رسمیت ‌دادن به سند تصریح کرده است. 

اگر چنین مواردی حادث شود که دفترخانه منحصر به فرد باشد و اسنادی مربوط به سردفتر یا نزدیکانش، نیاز به ثبت رسمی داشته باشند، سردفتر موضوع را به دادستان (هم‌اکنون رییس دادگستری) اعلام می‌کند که با اعزام نماینده و حضور او سند تنظیم و حضور نماینده نیز در سند تصریح می‌شود. 

 رعایت ضوابط و تشریفات قانونی

سردفتر اسناد رسمی، سردفتر ازدواج و طلاق، مأمور ثبت احوال، مأمور اداره ثبت اسناد و املاک، مأمور صدور گواهینامه رانندگی، مأمور صدور گذرنامه و همه مأموران سازمان‌های دولتی و خدمات عمومی که مأموریت تنظیم اسنادی را بر عهده دارند، باید طبق قانون و شرایط و مقررات پیش‌بینی‌شده برای تنظیم سند اقدام کنند؛ در غیر این صورت، از حدود قانون خارج شده و مسئولیت دارند. ضوابط و تشریفاتی که قانون پیش‌بینی کرده، به یک درجه از اهمیت نیست. بعضی ضوابط و تشریفات به اندازه‌ای اهمیت دارد که اگر رعایت نشود، سند را از رسمیت می‌اندازد و دسته‌ای دیگر تأثیری در رسمیت آن ندارند.

 تفاوت اسناد رسمی و عادی

از جهات مختلف، اسناد رسمی با اسناد عادی تفاوت دارد:

 ۱- سند رسمی، قدرت اجرایی دارد. در حالی که اصل در اسناد عادی، نداشتن قدرت اجرایی است. 

۲- تاریخ سند رسمی، هم از لحاظ اصحاب دعوی و هم از نظر اشخاص ثالث، معتبر است. این در حالی است که تاریخ سند عادی، برای اشخاص ثالث مؤثر نیست.

۳- در مورد سند رسمی، فقط ادعای جعل قابل طرح است، در حالی که سند عادی در معرض ادعای جعل بوده و نیز قابل تکذیب (تردید و انکار) است. 

۴- سند رسمی، تابع تشریفاتی است که از قبل قانون معین کرده، در حالی که اصل در سند عادی، نبود تشریفات است. 

۵- مأمور رسمی دولت در تنظیم سند رسمی، دخالت دارد، در حالی که سند عادی را افراد به هر نحوی که بخواهند، تنظیم می‌کنند. 

۶ - در صورت مفقود شدن سند رسمی، تهیه رونوشت از آن به سادگی ممکن است اما با گم شدن سند عادی نمی‌‌توان از رونوشت آن به طور کامل استفاده کرد. 

مزایای اسناد رسمی

1- اسناد رسمی بین طرفین تنظیم‌کننده و جانشین قانونی آنها از قبیل ورثه معتبر است.

2- تاریخ سند رسمی نه تنها نسبت به طرفین معامله بلکه نسبت به سایر اشخاص نیز اعتبار دارد.

3- در مقابل اسناد رسمی، انکار و تردید مسموع نیست و فقط می‌توان ادعای جعل کرد. 

 چگونه اسناد عادی، اعتبار اسناد رسمی پیدا می‌کند؟

1- شخصی که سند عادی علیه او اقامه شده است، صدور آن را از جانب خود تایید کند.

2- در دادگاه ثابت شود که سند عادی که مورد انکار قرار گرفته، از سوی شخص منکر قبلا به امضا و مهر رسیده است.

آیا شفادهندگان ما بایستی زخم خورده باشند؟

آیا شفادهندگان ما بایستی زخم خورده باشند؟

کارشناسی ارشد روان­شناسی بالینی در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 

نویسنده : جیمز سی.کوین*

مترجم : علی فیضی

مارشا لینهان بالینگر و پژوهشگری برجسته است، او همچنین رفتار درمانی دیالکتیک را تدوین کرده ، درمانی روان‌شناختی که اثربخشی آن برای اختلال شخصیت مرزی تایید شده؛ اختلالی که درمان آن معمولاً دشوار یا غیرممکن پنداشته می‌شود. این شیوه ، به ویژه آن موقعی جالب توجه تر شد که دکتر لینهان در مقاله ای در نیویورک تایمز اعلام کرد مدت زمان زیادی مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بوده است. او تاریخچه خود زنی و خودکشی‌اش را بازگو کرد و توضیح داد وقتی که 20سال داشت، روان‌پزشک بیمارستانی که او به مدت دو سال در آن بستری بود، او را به عنوان : "یکی از آشفته‌ترین بیماران بیمارستان " توصیف کرد. .

افشاگری دکتر لینهان، با اینکه ممکن است شجاعانه باشد، در عین حال منطبق با یک باور رایج و معتبر فرهنگ غربی هست، "شفادهنده زخمی". بر طبق داستانی که منشأ آن به یونان باستان می‌رسد، یک شفا دهنده به واسطه رنجی که از یک آسیب روحی یا درد جسمی، می‌برد، صاحب قابلیت ویژه ای برای یاری رساندن به دیگران می‌شود. کارل یونگ، روان­شناسی که بعد از جدایی از فروید، سبک متفاوت روان‌درمانی خود را تدوین کرد، فردی بود که کهن الگوی "شفادهنده زخمی" را شناسایی کرد:

"یار شفیق هر درمانی که به هیچ وجه در مورد آن کاوش نمی‌شود عبارت است از تحلیلی که دکتر از خویشتن می‌کند... آسیب خود او بیانگر میزان توانایی او برای شفا دادن هست. همین و نه هیچ چیز دیگری، معنای افسانه یونانی "پزشک زخمی" است.

روایت تکان دهنده دختر ایزدی

یک دختر 15 ساله ایزدی پس از فرار از بند گروهک تروریستی داعش جزئیات هولناکی را از حادثه به گروگان رفتن خود و خانواده‌اش بیان کرد.
 
العالم به نقل از سومریه‌نیوز نوشت: هزاران دختر نوجوان و جوان ایزدی، از اقلیت‌های عراق، در اوایل ماه اوت گذشته به دست عناصر گروهک تروریستی داعش در شمال عراق ربوده شدند. این دختر 15 ساله یکی از اندک افرادی است که توانست از دست گروهک تروریستی داعش فرار کند.
 
بر پایه این گزارش، نیویورک تایمز به نقل از این دختر عراقی که خواست نامش فاش نشود، نوشت: داعش دختران ربوده شده را از خانواده‌هاشان جدا می‌کند و آن‌ها را همچون کالایی میان عناصر تروریست خود معامله می‌کند. تروریست‌های داعش دختران ربوده شده را وادار به ازدواج اجباری می‌کنند و آن‌ها را به صورت مکرر مورد تعرض قرار می‌دهند.
 
بر پایه این گزارش، داعش ماه گذشته در مقاله‌ای در مجله انگلیسی این گروهک موسوم به "دابق" برخی از اوهامش را درباره "غنائم به دست آمده از عملیات سنجار" مطرح کرد که بر اساس آن 5 بَرده زن به "حکومت" داعش داده می‌شود و بقیه زنان "اسیر" میان سایر تروریست‌ها تقسیم می‌شود.
 
ماثیو باربر، عضو مرکز مدیریت بحران سنجار، در این زمینه گفت: داعش 5 تا 7 هزار زن ایزدی را ربوده است.
 
این در حالی است که سازمان دیده‌بان حقوق بشر ماه گذشته در گزارشی اعلام کرد: "ربایش ایزدی‌ها و اقداماتی که علیه آن‌ها انجام می‌شود به مرحله جنایت ضد بشری رسیده است.
 
دختر ایزدی که موفق به فرار از دست تروریست‌های داعش شده، در ادامه خاطراتش می‌گوید: داعش اتومبیل خانواده ما - شامل والدین و 5 خواهر و برادرم - را در مسیر سنجار متوقف کرد و ما را با خانواده‌های دیگر به شهرداری سنجار برد و در آنجا زنان و کودکان را از مردان و پسران جوان جدا کرد.
 
وی افزود: آن‌ها دختران جوان مجرد و دختران بزرگ‌تر (از نظر سنی) را انتخاب می‌کردند. من در حالی که می‌ترسیدم، دست مادرم را گرفته بودم؛ یکی از تروریست‌های داعش جلو آمد و اسلحه‌اش را روی سرم گذاشت. مادرم به من گفت اگر می‌خواهی اینجا جلوی چشمم کشته نشوی، برو. من و دو خواهر 19 ساله و 12 ساله‌ام با ده‌ها دختر دیگر در قالب کاروانی به موصل منتقل شدیم و به مدت 9 روز ما را در یک خانه حبس کردند. سپس ما را به ساختمان سه طبقه‌ای بردند که صدها دختر "اسیر" دیگر در آنجا بود.
 
این دختر ایزدی اضافه کرد: این ساختمان محل توزیع دختران ربوده شده میان عناصر داعش بود. تروریست‌هایی که رتبه کمتری داشتند فقط می‌توانستند یک دختر را انتخاب کنند و آن‌ها که رتبه بالاتری داشتند، دختران بیشتر.
 
وی درباره آنچه برای وی و خواهرانش اتفاق افتاد، می‌گوید: مردی که می‌خواست من را با خود ببرد و با خودداری من مواجه شد، خنجرش را روی گردن خواهرم گذاشت و گفت اگر با او نروم خواهرم را می‌کشد. این در حالی بود که خواهر کوچکم بهت زده به ما نگاه می‌کرد.
 
این دختر ادامه داد: طی چند هفته 8 بار مرا به مکان‌های مختلفی بردند که محل نگهداری دختران ربوده شده بود. سپس از طریق مرز به سوریه منتقل شدم و یک روز را در خانه‌ای در شهر رقه (در شرق سوریه) گذراندم و سپس تروریست‌ها مرا با دختران دیگری در بازار بَرده‌ها به فروش و مزایده گذاشتند.
 
وی افزود: دختران ربوده شده مورد تعرض قرار می‌گرفتند و وادار به ازدواج می‌شدند، اما من توانستم از پنجره یکی از خانه‌ها شبانه فرار کنم و به یک روستای مرزی بروم. مردم این روستا مرا پنهان کردند و به یک روستای کُردی منتقل شدم و در نهایت به پناهگاه ایزدی‌ها در شهر خانقین برگشتم.
 
دختر ایزدی که از دست تروریست‌های داعش فرار کرده است، تاکید کرد: اکثر دخترانی که مورد تعرض تروریست‌ها قرار گرفتند، آنچه را که برای آنان اتفاق افتاد، برای غریبه‌ها مطرح نمی‌کنند. این اتفاقات باعث شد حدود 150 دختر ایزدی دست به خودکشی بزنند.

رئیس انتقال خون فومن:

771 فومنی در ماه محرم و صفر خون اهدا کردند

رئیس انتقال خون فومن گفت: 771 نفر از مردم شهرستان فومن در ماه‌های محرم و صفر در این شهرستان خون اهدا کردند.

 

عباس قربانی، رئیس انتقال خون فومن در گفت‌وگو با خبرنگار آوای گیلان در فومن اظهار کرد: در دوماه محرم و صفر بیش از 800نفر به انتقال خون فومن مراجعه کرده‌اند که 771 نفر موفق به اهدای خون شده‌اند.

 

وی با بیان اینکه آقایان در سال می‌توانند چهار بار خون اهدا کنند، افزود: این امر در بانوان سه بار در سال می‌تواند صورت بگیرد.

 

رئیس انتقال خون فومن با بیان اینکه مردم باید در تمام فصول و ایام سال اهدای خون داشته باشند، گفت: متاسفانه افراد اهدای خون را فقط در ایام خاص مانند شب‌های قدر، شب و روز تاسوعا و عاشورا، اربعین و... انجام می‌دهند.

 

قربانی با بیان اینکه در ایام نوروز و تعطیل این نهاد باز است، تصریح کرد: از مردم نوعدوست تقاضا می‌شود به دلیل اینکه با کمبود ذخایر خونی به ویژه در ایام نوروز مواجه نشویم همانند گذشته حضور فعال در پایگاه‎های انتقال خون داشته باشند.

 

وی عدم بیماری و داشتن توانایی جسمی را از شرایط اهداکنندگان خون عنوان کرد و افزود: فرد اهداء کننده مورد مصاحبه و معاینه پزشکی قرار می‌گیرد و اگر شرایط اهداء را نداشته باشد از اهداء معاف می‌شود.

 

رئیس انتقال خون فومن گفت: از آنجا که این نهاد یکی از ارکان اساسی و پشتیبان مراکز درمانی به شمار می‌رود و مراجعه‌کنندگان آن، اهدا کنندگان خون هستند که بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتی خون خود را هدیه می‌کنند، تکریم آنان از جایگاه و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

 

چربی بسوزانیم یا کربوهیدرات

چربی انتخاب اول بدن برای سوزاندن است زمانی که شما چیزی نخورده‌اید، گرسنه هستید و در حال ورزش و فعالیت بدنی سنگین هم نیستید (مثلا در زمان استراحت)، زمانی که پشت میز کار نشسته اید، و حتی زمانی که آرام قدم می‌زنید، بدن سوخت انتخابی خود را چربی می‌داند. اما بر اساس نیاز بدن برای تامین انرژی (مثلا در زمانی که با سرعت راه می‌روید، اجسام سنگین را بلند می‌کنید و یا کارهای خانه را با عجله انجام می‌دهید) بدن سوخت کربوهیدرات‌ها را برای تامین انرژی سریع‌تر بالا می‌برد.

زمانی که شما شروع به ورزش می‌کنید و یا اجسام سنگین را بلند می‌کنید، شما خیلی سریعتر و بیشتر به تامین انرژی نیاز دارید. بنابراین سوخت انتخابی بدن کربوهیدرات خواهد بود و بدن بیشتر کربوهیدرات می‌سوزاند تا چربی.

اما لازم است بدانید این افزایش سوخت کربوهیدرات‌ها به معنی افت سرعت کاهش وزن نیست. زمانی که شدت ورزش و فعالیت بدنی تان را افزایش می‌دهید میزان انرژی مورد نیاز شما هم افزایش پیدا می‌کند و بدن لازم می‌داند علی‌رقم وابستگی بیشتر به کربوهیدرات‌ها برای تامین انرژی سوخت به انرژی چربی‌ها نیز نیازمند باشد.

بد نیست با ذکر یک مثال بیشتر توضیح دهیم: اگر شما در طی پیاده‌روی آرام ۲۰۰ کیلوکالری به ازای هر ساعت کالری بسوزانید، ۶۰ درصد آن از چربی (۱۲۰ کیلوکالری) و ۴۰ درصد از کربوهیدرات‌ها تامین می‌شود (۸۰ کیلوکالری). اما اگر به جای پیاده‌روی آرام شروع به دویدن کنید و ۶۰۰ کیلوکالری در ساعت بسوزانید، ۴۰ درصد این انرژی از چربی (۲۴۰ کیلوکالری) و ۶۰ درصد از کربوهیدرات (۳۶۰ کیلوکالری) تامین می‌شود.

دقت داشته باشید! هرچه شدت ورزش افزایش پیدا کنید، کالری مصرفی بیشتر می‌شود، چربی بیشتری مصرف می‌شود و نیز کربوهیدرات بیشتری نیز سوخته می‌شود و نتیجه چیزی نخواهد بود جز کاهش چربی بدن!